پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بعضی چیزها خیلی بدن!
نوشته شده در جمعه 17 آذر 1391
بازدید : 372
نویسنده : محمدرضا آذری

خیلی بده که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!

· خیلی بده که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه

که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!

· خیلی بده که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می گذره!

· خیلی بده که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!

· خیلی بده که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می کشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می کنیم و آزرده خاطر می شیم!

· خیلی بده که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه !

· خیلی بده که سعی می کنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!

· خیلی بده که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی کنیم اما بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!

· خیلی بده که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان قران رو به سختی باور می کنیم!

· خیلی بده که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت برن!

· خیلی بده که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنیم به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا می گیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو می شنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر می کنیم!



خیلی بده ادعای ولایت مداری علی بکنی ولی سر سفره معاویه بشینی.

خیلی بده بخوای حرفی بزنی و به جای اینکه پاش وایستی ،حتی به خودت اجازه ندی بهش فکر کنی

خیلی بده به جای اخلاص تو قلبامون،ریا لونه کنه وبه جای انجام کاری فقط حرفشو بزنیم.

خیلی بده فکر کنیم با صوفی گری میتونیم از دروازه شهادت رد شیم بدون اینکه به جمعمون نگاهی بکنیم.

خیلی بده... خیلی بد

اللهم عجل لولیک الفرج




بازدید : 373
نویسنده : محمدرضا آذری

- مشارکت در اجتماع و تبانی بر ضد امنیت کشور

2-اخلال در نظم عمومی از طریق تجمع، تحصن و راهپیمایی

3- توهین به مقامات قضایی

4- تشویش اذهان عمومی

5- رفتار خلاف شئون روحانیت

این دستمزد طلبه ای است که اسلام را تنها منحصر در قفسه های کتاب ندانسته و درصدد احیای احکام الهی است.

این سزای روحانی بی ادعایی است که تبلیغ دین را محملی برای کسب و کار ندانسته و خاک و خاشاک خیابان های عدالت را به سرویس های لوکس ایاب و ذهاب و پاکت سفیدهای منبر، ترجیح داده است.

خداحافظ علی رضا جهانشاهی. خداحافظ طلبه ساده لوحی که به خاطر آسیب ندیدن وجهه نظام، در دوره ای که نمایندگان سوسولگرای مجلس هم در مصاحبه با رسانه های ضدانقلاب، کورس گذاشته اند، مصاحبه با خبرنگار روزی نامه شرق را نیز رد کرده بودی. حالا بنشین و با دانه های تسبیحت، اتهامات ضد حکومتی ات را بشمار.

خداحافظ جهانشاهی، روحانی خوش باوری که از ستیز اندیشمندانه با مظاهر بی عدالتی تا صفوف مقدم نبرد تن به تن با فتنه گران٬ پای کار بودی و حالا اتهاماتت سنگین تر از اربابان فتنه شده است.

خداحافظ محسن شیرازی. نوزدهمین بهار زندگی ات را در اوین خوش باش. تا تو باشی که سنگ مدعیان سیاست باز عرصه عدالت خواهی را به سینه ات نزنی؛ همانان که تمام جهادشان تقابل با چند مهره دست چندم فرهنگی در سینماست و نشان دادند که مرد میدان های بی خطر هستند. تو البته خیلی در این ماجرا ضرر نکردی! تو طلبه نبودی اما وقتی در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه می شوی لابد فردای آزادیت، حق داری عمامه هم بر سرت بگذاری!

خداحافظ بسیجی های ساده لوحی که علم مبارزه با فساد را برداشتید و به جای فرش قرمز، برایتان ریگ های داغ را پهن کرده اند.

این سزای بسیجی ولایت مداری است که نمی خواهد پاستوریزه بماند. این جزای سینه سوختگانی است که به صورت شهدا اکتفا نکرده و سیرت آنان را نیز سرلوحه خویش قرار داده اند.

خدانگهدار؛ به امید اعدام همه عدالتخواهان.




من الحبیب الی الغریب…
نوشته شده در جمعه 17 آذر 1391
بازدید : 320
نویسنده : محمدرضا آذری

این روزها اما روزهای دیگری است. شاید فتنه ۸۸ تمام شده باشد، اما جنگ نرم و فضای مجازی و اینترنت، به قوت خود باقی است. دفاع مقدس در حوزه سایبر به قوت خود باقی است.

مع الاسف به وبلاگ فلان دوست می روم، می بینم نوشته؛ اثاث کشی داشتیم، مشغله ام زیاد است، کنکور هم نزدیک، باش تا برگردیم! نتیجه می گیرم؛ لابد حاج احمد و حسن باقری بی کار بودند!

به وبلاگ بهمان دوست دانشجو می روم، می بینم ۳ ماه ۳ ماه وبلاگش را به روز می کند! نتیجه می گیرم؛ شهدا نه ازدواج کرده بودند، نه از شهری به شهر دیگر رفته بودند، نه برای مقطع بالاتر در حال تحصیل بودند! جز جنگ و جبهه هم هیچ کار دیگری نداشتند! این همه شبهه، این همه فشار، این همه ظلم، این همه انحراف، این همه فتنه، این همه مظلومیت و این همه تنهایی، آیا فعالیت بیشتری نمی طلبد از دوستان وب نویس؟!

به وب دوستی دیگر می روم، لیکن جز چند تار عنکبوت، هیچ نمی بینم! و می بینم در آخرین به روزرسانی اش که مال آبان ۹۰ است، از قول سیدحسن نصرالله، به لانه اسرائیل، لقب خانه عنکبوت داده!

پس قصد می کنم وارد وب دوست دیگری شوم؛ می بینم اصلا صفحه اش باز نمی شود! به آن یکی وبلاگ سر می زنم. می بینم ۹ ماه از خداحافظی اش گذشته!

وارد وبی دیگر می شوم. می بینم نشانی جدیدش را گذاشته. روی آدرس کلیک می کنم، به یک نشانی دیگر رهنمون می شوم و… بعد از چند بار جا به جایی، هیچ نمی بینم الا این شعر که «گوگل اگر از یزید لبریز شود، ما پشت به سالار شهیدان نکنیم»! تاریخ متن را نگاه می کنم؛ ۳ آذر ۸۹!


آهای دوستان عزیز! اولا؛ این همه گرم و نرم نیست «جنگ نرم». ثانیا؛ وبلاگ ها بسیار موثرند در این جنگ سخت. برادران! خواهران! یک جنگ نرم است و یک وب شما. وبلاگ تان را اگر مرکز جمهوری اسلامی نمی دانید، و اگر فکر می کنید جاده اهواز – خرمشهر از وبلاگ شما مهم تر است… این همه نامش «تواضع» نیست؛ «تنبلی» است. البته خوب می دانم بسیاری تان درگیر هزار و یک کار دیگرید و صدها مشغله دارید، لیکن این «هزار و یک کار دیگر» و این «مشغله ها» را شهدا هم داشتند. تازه! حاج حسین خرازی یک دست هم نداشت!!

وبلاگ تان بسیار مهم است. مظلوم و غریب رهایش نکنید. وبلاگ هم یک کارتان، یک سنگرتان. داشته باشید هوایش را. حتما باید دوباره فتنه شود که بیدار شوید؟! آیا فکر نمی کنید کار شما در فضای سایبر، به تولید بصیرت کمک می کند و از برد فتنه می کاهد؟! کجا فضا خوابیده؟! فضا یا من و شما؟! کدامیک خوابیده ایم؟!

در دوکوهه سایبر، هر وبلاگی، حکم «ساختمان گردان حبیب» است. سال ها پس از ۸ سال دفاع مقدس، به برکت راهیان مقدس نور، هنوز محکم و شلوغ و سرپاست ساختمان گردان حبیب، اما گفت: «من الحبیب الی الغریب…».

بخشی از متن حسین قدیانی برای روزنامه جوان/ ۱۶ آذر ۱۳۹۱




اندر احوالا​ت سینما
نوشته شده در جمعه 17 آذر 1391
بازدید : 385
نویسنده : محمدرضا آذری




بازدید : 413
نویسنده : محمدرضا آذری

آدم ها دو دسته اند ! یا قطب و استوانه اند و یا قطب نما و استوانه شکل !...

مبادا خیال کنیم که آگاهی های دوران مبارزه ، امروز ما را کفاف خواهد داد ، این جور نیست ...

امروز هم آن کسانی می توانند این انقلاب را اداره کنند و به پیروزی نهایی برسانند که از مسایل مطلع باشند ،

شعارهای مناسب را مطرح کنند .

خطرات این دوره را که با خطرات دوره قبل خیلی فرق دارد و خیلی پیچیده تر است ، تشخیص بدهند ، دشمن را

بشناسند، دشمنی ها را بشناسند ، راه مقابله با این را مطلع باشند .

این چگونه امکان خواهد یافت ؟ وقتی انسان دیِدٍ جهانی صحیح و نافذ و قوی ای داشته باشد .

ارتباط شما با مسایل جهانی ، با فرهنگ های جهانی ،با مطبوعات جهانی ، با کتب ، با نوشته ها ، با پیشرفتهای

فرهنگی و علمی ....شما را تکمیل خواهد کرد .

از شما آن شخصیتی را که برای آینده ی اسلام مفید خواهید بود ، انشاءالله خواهد ساخت و شمارا آن قطب ها

و استوانه هایی خواهد کرد که به شما صدها نفر از روحانیون و از علمای بزرگ ، پناه بیاورند.

شماها آنها را هدایت می کنید . از شما چنین چهره هایی خواهد ساخت ...بصیرت شما....




انتظار را صرف کنید
نوشته شده در جمعه 17 آذر 1391
بازدید : 433
نویسنده : محمدرضا آذری

از جلسه امتحان که برگشت تا یک هفته در تب بود و حرف نمی زد
برگه امتحانش را نگاه کردم
تمام سوالاتش را جواب داده بود الا سوال آخر:
"انتظار" را صرف کنید




بازدید : 397
نویسنده : محمدرضا آذری

پس کسانی که از حجاب فراری اند،
و بهانه کرده اند که ما دوست داریم آنجور بگردیم
و بخاطر دل خودمان میخواهیم و کاری به کسی نداریم و
از این دست حرفها، حقیقتأ بدنبال رفع این حد و حدودی است
که اسلام ایجاد کرده.
اسلام نفس امّاره ی آدمی را از این سرکشی مخرب مهار میکند.
حجاب، تنها سلاحی است که از هردو شخص مهاجم ومدافع، حفاظت میکند.




ایمانتان سقوط نکند
نوشته شده در جمعه 17 آذر 1391
بازدید : 433
نویسنده : محمدرضا آذری




بازدید : 734
نویسنده : محمدرضا آذری

ایران در کلّ دوره پهلوی پدر و پسر، به ویژه دروه محمدرضا و بالاخص دوره هویدا، باج‌ها و سوپسیدهای کلانی می‌داد که اگر خدایی ناکرده اکنون نیز بدهد، خودکار بیک زیر 12 ریال می‌شود. از جمله آن که کشور ایران تحت عنوان «ژاندارم منطقه» فقط یک پادگان سیاسی و نظامی برای امریکا بود و کلیه امور کلیدی کشور در عرصه‌های سیاسی – فرهنگی – اقتصادی و نظامی و ... به بهایی‌های فراماسون سپرده شده بود ...




نمی "دونم...........!!!!! !!!!!! "
نوشته شده در جمعه 17 آذر 1391
بازدید : 329
نویسنده : محمدرضا آذری




تعداد صفحات : 19